×

?مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت/دکتراحمدحقی

  • اسفند ۲۳, ۱۳۹۵
  • ۰
  • مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت   مقدمه                                                                                                                                                 مفهوم مقاومت در بطن خود نمایانگر وجود تضاد و درگیری است، در حالی که این در گیری و تضاد را با نگاهی ارزشی توصیف می کند. چرا که مقاومت به معنای ایستادگی فرد یا گروهی در مقابل فرد یا گروه متجاوزی است که قصد پایمال کردن حقوق آنان […]

    ?مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت/دکتراحمدحقی
  • مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت

     

    مقدمه                                                                                                                                                

    مفهوم مقاومت در بطن خود نمایانگر وجود تضاد و درگیری است، در حالی که این در گیری و تضاد را با نگاهی ارزشی توصیف می کند. چرا که مقاومت به معنای ایستادگی فرد یا گروهی در مقابل فرد یا گروه متجاوزی است که قصد پایمال کردن حقوق آنان را دارد. در عرصه فرهنگ نیز مقاومت، همین معنا را به ذهن متبادر می سازد. پایمردی فرهنگی در مقابل فرهنگی متجاوز. این مفهوم، علاوه بر دلالت هایی که دارد، سوالات بسیاری را نیز در ذهن شنونده ایجاد می کند. از جمله این که: آیا اصولا تقابل فرهنگ ها امری ممکن است؟ تجاوز فرهنگی به چه معنا است و چگونه یک فرهنگ به فرهنگ دیگر تجاوز می کند؟ چرا باید در مقابل ورود فرهنگ های دیگر مقاومت کرد و تن به تفوق فرهنگ برتر نداد؟ و فرهنگ ایرانی- اسلامی ما چه وضعیتی در این تقابل و ستیز دارد؟

     

    مقاومت فرهنگی به چه معنا است؟                                                                                                      

    در یک تعریف ساده و مورد توافق، فرهنگ به مجموعه باورها، ارزش ها و هنجار هایی گفته می شود که در جریان تجربه تاریخی یک جامعه( اعم از گروه، قوم، ملت یا…)، شکل گرفته و سبک زندگی آن جامعه را شکل می دهند. بر این اساس، فرهنگ امری پویا و مدام در حال تغییر است، چرا که هر روز و هر ساعت، تجربه ای بر تجارب افراد و جوامع افزوده می شود. ضمن این که در این تعریف، عمل فرهنگی، به معنای هر عملی است که در راستای تحکیم، نقد و اصلاح فرهنگ جامعه صورت می پذیرد. بنا بر این، تقابل فرهنگی به معنای تلاش مجدانه و تا حدودی خصمانه دو فرهنگ برای هدایت سبک زندگی یک جامعه خواهد بود؛ و به همین ترتیب، تهاجم و تجاوز فرهنگی، به معنای بکار گیری تمام توان فرهنگی، برای حذف فرهنگی خاص از عرصه مدیریت سبک زندگی جامعه ای است که به صورت سنتی و در بازه زمانی نسبتا طولانی، در آن جامعه حضور داشته و شکل یافته و سبک زندگی مردم را شکل داده است.

    در مقابل، مقاومت فرهنگی، به معنای تلاش همه جانبه یک فرهنگ، برای حفظ موقعیت و نقش خود در مدیریت سبک زندگی جامعه ای است که مولد و مولود آن فرهنگ است. و البته همه این فعالیت ها، اعم از مثبت یا منفی، می توانند در قالب فعالیت های عمومی مانند تبلیغات تلویزیونی، یا در شکل فعالیت های اختصاصی مانند کلاس ها و دوره های آموزشی صورت پذیرند. همچنین میتواند به صورت مستقیم و صریح باشد یا به صورت غیر مستقیم و ضمنی. در شکل صریح، موعظه و خطابه و در شکل غیر مستقیم تماشای یک فیلم سینمایی را می توان به عنوان نمونه ذکر کرد.

     

    چرا مقاومت فرهنگی؟                                                                                                                              

    انحصار طلبی مدرنیزم در منطق و اصول فلسفی آن کاملا آشکار بوده و نقطه ضعفی اساسی در حوزه فرهنگ و اجتماع به شمار می آید. در منطق مدرنیزم، دنیا ماشین خودکاری است که بر اساس اصول ثابت و تغییر ناپذیری که صرفا جنبه مادی نیز دارند در گردش است. و البته، انسان و جوامع انسانی نیز در همین دنیای ماشینی قابل تعریف اند.

    جامعه مدرن، متشکل از افرادی است که هرکدام خواسته ها و بر نامه های خاص خود را دارند و تنها برای رفع محدودیت های فردی مجبور به همکاری با یکدیگر و تشکیل جامعه شده اند. در این جامعه، بهترین نظام سیاسی، نظامی است که کمترین مزاحمت را برای شهروندان ایجاد کرده و فقط به رفع تعارض های احتمالی میان آنان اکتفا کند. بهترین نظام اقتصادی نظام حامی سرمایه و ثروت شخصی است و بهترین نظام اخلاقی با محوریت اصالت سود بوجود می آید. و در نهایت، چاره ای جز مدرنیزم برای دنیا نیست و همه فرهنگ ها و تمدن ها، اعم از دینی یا غیر دینی از میان خواهند رفت و مدرنیزم وارث دنیا خواهد بود. حاصل این انحصار طلبی، بی پروایی در حذف رقبا است. چیزی که از همان ابتدای ظهور مدرنیزم، برای بسیاری از روشنفکران غربی، از جمله ژان ژاک روسو و ویلهم فردریک نیچه، کاملا آشکار بود. اما تنها پس از جنگ های جهانی اول و دوم و خرده جنگ های دوران جنگ سرد و آشوب ها و کشتار های بی امان اخیر غرب، به بهانه توسعه دموکراسی است که این انحصار طلبی به ظاهر منطقی، چهره خشن خود را کاملا آشکار کرده است. مدر نیزم یعنی خر فهم کردن برتری دموکراسی به ملت هایی که ژامبون خوک و ازدواج با همجنس را حرام می دانند!!!

    مدرنیزم یعنی خر فهم کردن برتری دموکراسی به ملت هایی که ژامبون خوک و ازدواج با همجنس را حرام می دانند!!!

    در مقابله با این تصور انحصار طلب و خشن از فرهنگ، جریان های مقاومت فرهنگی در میان ملت ها و در قالب انقلاب ها و سپس دولت ها شکل می گیرد. انقلاب های کومونیستی در چین و امریکای لاتین و انقلاب های استقلال طلبانه شبه قاره هند و افریقا و شکل گیری جریان های فکری اسلام گرایانه، مانند اخوان المسلمین را می توان در همین راستا تعریف کرد. چرا که همه ی این جریان های انقلابی، در تلاش اند که موقعیت سیاسی، اقتصادی و صنعتی خود را در دنیای نو، با حفظ فرهنگ کهن خود، ارتقاء بخشند و نه با پذیرفتن سلطه فرهنگی غرب.

     

    جایگاه انقلاب اسلامی در مقاومت فرهنگی

    انقلاب اسلامی ایران، نقطه عطفی در تاریخ مقاومت فرهنگی به شمار می رود. چرا که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، تمامی جریان های مقاومت ضمن پذیرش برتری مدرنیزم در مدیریت دانش، فناوری و اقتصاد، و حتی پذیرفتن اصول اساسی سیاست ورزی مدرن، یعنی اصل دموکراسی و جدایی مقام مذهب از دین، تنها در پی حفظ هویت تاریخی فرهنگ خود در مقابل غرب، آن هم صرفا در محدوده ملی خود بودند و عملا توان مقابله با فرهنگ مدرن غربی را در خود نه داشتند و نه حس می کردند. در حقیقت این انقلاب اسلامی ایران بود که با طرح شعار« نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، اعلام استقلال کامل از مدرنیزم کرد و داعیه دار ارائه طرحی نو در هدایت زندگی انسان در دنیای نوین شد که از بن تا برگ، دینی و کاملا متفاوت با طرح و الگوی مدرن غربی است.

     

    در حقیقت این انقلاب اسلامی ایران بود که با طرح شعار« نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، اعلام استقلال کامل از مدرنیزم کرد و داعیه دار ارائه طرحی نو در هدایت زندگی انسان در دنیای نوین شد که از بن تا برگ، دینی و کاملا متفاوت با طرح و الگوی مدرن غربی است.

     

    شاید بتوان ویژگی های فرهنگی انقلاب اسلامی ایران را دقیقا در نقطه مقابل شاخص های اصلی فرهنگ غربی توصیف کرد. بدین گونه که: جامعه اسلامی، متشکل از افرادی است که در تعامل و تعاون با یکدیگر، در مسیر حق و امور خیر، حرکتی جمعی را در جهت قرب الی ا… و تشکیل جامعه ای مبتنی بر اخوت، عدل و احسان و با هدف اعتلای انسان و تحقق حیات طیبه، آغاز کرده اند. در این جامعه، بهترین نظام سیاسی، نظامی است که بیشترین تلاش را در تحقق اهداف متعالی دین اسلام، که تأمین کننده نیازها و اهداف فطری و حقیقی انسان است، به کار می گیرد. این نظام سیاسی نظارت های خود را برای تأمین هرچه کامل تر زمینه های تربیت و آزادی کامل امت اسلامی در راستای تحقق این اهداف ایجاد کرده و هدایت جامعه را با وضع قوانین دقیق تضمین می کند . بهترین نظام اقتصادی نظام است که حامی سرمایه ها و تلاش های مثبت و مولد رفاه و آبادانی عمومی است. و بهترین نظام اخلاقی با محوریت اصالت کمال جویی معنوی بوجود می آید. و در نهایت، چاره ای جز فراگیر شدن اسلام، که دین حق و مبتنی بر فطرت تغییر ناپذیر الهی بشر است برای دنیا نیست. و همه فرهنگ ها و تمدن ها، اعم از دینی یا غیر دینی، در شایه این دین الهی حیاتی تازه و شکلی نو را تجربه خواهند کرد و بدین گونه مستضعفین جهان، که تا آن زمان در زیر یوغ سلطه طلبی و انحصار گرایی دنیا خواران، که نماد امروزینش لیبرالیزم است در تنگنا و فشار بوده اند، وارث دنیا خواهد بود.

    قاعدتا تقابل چنین دو نظام فرهنگی گریز ناپذیر است، چنانکه امام راحل ما فرمودند: «جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادی‌مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. ان شاء الله ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختیهای جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران می‌کند. و چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر امریکا فرود آمده است» (صحیفه امام خمینی(ره)

    ?دکتر احمد حقی

    انتهای پیام/

     

      نام شما (الزامی)

      ایمیل شما (الزامی)

      موضوع

      پیام شما

      برچسب ها

      نوشته های مشابه

      دیدگاهتان را بنویسید

      نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *