پاستور در پستویِ ذهنِ خیلی از افراد و احزابِ مختلف، یک آرمان است. آرمانی از سرِ تکلیف برای خدمت یا سودایی از سرِ منفعت برای کسبِ قدرت.
شورای نگهبان معبری برای نمایندگی اراده ی عمومی در پالایش خیلِ عظیم تکلیف گراها و سودگراهای سیاسی است که قرار است ثروت و منابعِ عمومی کشور جهت مدیریت به آنان واگذار شود.
اگر تکلیف گراها از معبر شورای نگهبان عبور نکنند، بر اساسِ قاعده ی منطقیِ “ایجاب و امکان ادایِ تکلیف” و همچنین “سلب و تمکین از رفعِ تکلیف”، به تکالیفی که قابلیتِ تعیّن بیشتری با شرایط و توانایی هایشان در بخش های دیگر کشور دارد، مشغول می شوند و به صفوفِ ملت باز می گردند.
اما اگر سودگراهای سیاسی که سودای تجارت با منابعِ عمومیِ کشور را دارند از معبرِ شورای نگهبان عبور نکنند، بسانِ معامله گرانی که از سودِ کلانِ سیاسی جا مانده اند، تمام توان خود را برای حذفِ معبرِ منافعِ ملت در شورای نگهبان بکار می گیرند تا به هر وسیله ای به مقصدِ قدرت برسند.
اما شورای نگهبان زمانی می تواند داعیه ی مَعبرداریِ معتمد و امین را داشته باشد که در معبرِ حقوقِ ملت، در برابر تُجار سیاسی ایستادگی کند و از مدارِ تکلیف گرایی خارج نشود.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید