انتخابات ۱۴۰۰ از جهات گوناگونی قابل تحلیل، تامل و بررسی است. این انتخابات در شرایطی شکل گرفت که دشمنان ایران به امید عملکرد فاجعه بار دولت در هشت سال گذشته و کاشت بذر کینه و نفرت سعی داشتند تا مردم ایران را از یک انتخاب قوی و باپشتوانه برای دولت آینده ایران ناامید کنند.
سیدابراهیم رئیسی را میتوان محبوبترین رئیس جمهوری تاریخ ایران دانست. چرا که در همه نظرسنجیهای پیش از انتخابات به عنوان سیاستمداری که در بین مردم بالاترین محبوبیت را دارد توسط مردم معرفی میشد. او در آخرین نظرسنجی ۷۵درصد محبوبیت مردم در بین سیاستمداران ایرانی را کسب کرده بود.
وی در حالی موفق شده تا این میزان از آرای مردم را به خود اختصاص دهد که اکثریت ایران تحت شرایط سخت اقتصادی سالهای اخیر گلایه مند بوده و حتی عده قابل توجهی نیز از صندوق های رای نیز ناامید شده بودند. این در صورتی است که مشارکت بالاتر مردم حتی میتوانست آرای رئیسی را به بیش از سی میلیون رای برساند.
شخصیت اجماعساز رئیسی که منجر به حمایت جریانهای مختلف سیاسی شده نیز دلیلی دیگر بر متفاوت بودن این انتخاب دارد. اختلاف آرای سیدابراهیم رئیسی با دیگر نامزدها به خصوص رئیس بانک مرکزی دولت روحانی نیز پیامی جدی و قابل تامل برای کنشگران سیاسی دارد. عبدالناصر همتی و محسن رضایی با اختلاف در پایینتر نقطه جدول آرای مردمی با آرای باطله رقابت کردند. با وجود وعدههای مادی محسن رضایی و همچنین اپوزیسیون نمایی عبدالناصر همتی آنها در قعر جدول قرار گرفتند. وی که حمایت محمد خاتمی و مهدی کروبی و دیگر اصلاحطلبان را هم با خود داشت با جمله «زیر میز بزن» سعی داشت تا احساسات عمومی را برانگیخته کند. همتی تقلا میکرد تا به هر طریقی خود را از دولت روحانی جدا کند اما با این وجود وعده میداد که از محمدجواد ظریف برای معاون اولی دولتش یا وزارت خارجه استفاده کند.
با همه این صحنهآراییها مردم ترجیح دادند تا گفتمان سوم تیر را یک بار دیگر احیا کنند. گفتمان سوم تیر که اصول اصلی آن «عدالتخواهی»، «ولایت پذیری»، «ساده زیستی»، «اشرافیت ستیزی»، «کارآمدی»، «توجه به مستضعفین»، «استکبارستیزی»، «استحکام ساخت درونی کشور» و«حرکت به سمت استقلال اقتصادی» است در سالهای اخیر به حاشیه رانده شده بود. این گفتمان در سالهای ابتدایی دولت نهم و دهم مورد اقبال مردم قرار گرفته بود که با حاشیههای سازیهای جریان انحرافی در سالهای آخر دولت مورد غفلت دولت قرار گرفته و با پیروزی جریان اصلاح طلب و کارگزاران در سال ۹۲ عملا از مرکز حکمرانی قوه مجریه خارج شد.
قبلا رهبرانقلاب نسبت به این مساله به دولت نهم و دهم هشدار داده بودند. ایشان در شهریورماه ۱۳۸۴ در جمع اعضای هیئت دولت بیان داشتند: «نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد میکند؛ سایش پیدا میکند؛ کمرنگ و ضعیف میشود و احیاناً یک جاذبهی قویِ معارضی دل را – که جایگاه نیت، دل است – به سوی خودش جذب میکند؛ یک وقت نگاه میکنید، میبینید اصلاً نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض میشود. استقامت کردن اساس کار است؛ والّا یک وزنهی سنگین را آدم ضعیفی مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سرِ دست بلند کند؛ لیکن نمیتواند نگه دارد؛ آن را میاندازد. قوی و کنندهی کار، کسی است که بتواند این وزنهی سنگین را ظرف مدت لازم سرِ دستش نگه دارد…»
تجربه یک دهه گذشته که پشتوانه فکری مردم و نخبگان کشور شده میتواند دولت آینده را در مسیر پیش رو یاری کرده و مانع از تکرار اشتباهات و شکل گیری آیندهای بهتر برای مردم شود.
دیدگاهتان را بنویسید