بازگشت از راه خیانت به مردم، شرط اول هر نوع آشتی است و کسانیکه هنوز هم با آن حوادث شوم و توطئههای ننگین حسابشان را روشن نکردهاند، حق ندارند از آشتی حرف بزنند.
چندی قبل،یک مفسد مشهور اقتصادی که محاکمه او محاکمه سبک مدیریت منحرف و منحصر به فرد کارگزاران بود،پس از چند سال نقش بازی کردن و تلاش برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی،اعلام کرد که مجموعه جلسات محاکمه اش را بصورت کتابی برای اطلاع عموم منتشر خواهد کرد! فراموش نکنیم که او به جرم دزدی و اختلاس و دست اندازی به بیتالمال و عناوینی مشابه،محاکمه و محکوم شد و به زندان افتاد. پس چرا اکنون میخواهد شرح مفاسد خود را منتشر کند!؟
مدتی پس از آن خبر و در همین روزهای اخیر،شخصی متهم به خیانت به کشور و دادن اطلاعات طبقه بندی شده به دشمن،مصاحبه مفصلی با یکی از بوقهای زنجیرهای کرده و با انکار همه مفاسد خود،دو مقام ارشد اجرایی و قضایی پیشین را عامل محاکمه و محکومیت خود معرفی میکند! او همان کسی است که به گفته وزیر اطلاعات وقت،جزئیات تاثیرگذار بر روند مذاکرات هستهای را به دشمن گزارش میداد و باعث میشد حرکات آنها با واکنشهای داخلی تنظیم شود!شخصی که علیرغم رافت- بیمورد- دستگاه قضایی ،متنبه نشد و در مذاکرات اخیر هم از رفت و آمد به کاخ سفید(!) و گفتگو با دشمنان اصلی انقلاب و نظام دریغ نکرد!او هم امروز میکوشد خود را سفید و مبرا نشان دهد و ماجرای همدستی اش با دشمن را در پیش چشم مردم بیاهمیت و حتی مایه مباهات و افتخار جلوه دهد!همچون آن یکی دوستش که اختلاس از بیتالمال را کتاب میکند!
آیا این رفتارها اتفاقی است؟! آیا این یک حرکت هوشمندو حساب شده نیست و آیا نمیتوان آن را نشانهای از یک سناریوی کلیتر و کلانتر به حساب آورد!؟
اما کدام سناریو را باید در نظر بگیریم؟
گسیل کردن پیاده نظامهایی کم ارزش با جرائمی مثل اختلاس و دادن اطلاعات و اسرار به دشمن،با دو هدف صورت میگیرد.
نخست آنکه تصمیمات و آراء دستگاه قضایی به عنوان مرجع قانونی و داور نهایی در مخاصمات، مخدوش و بیاعتبار شود. در این فرایند تلاش میشود دستگاه قضایی دارای ساختاری بر خلاف میل و اراده مردم معرفی شده، اینگونه وانمود گردد که هر آنچه ناشی از آرا قضایی است،مورد اعتراض و عدم پذیرش اجتماعی است و لذا این دستگاه با شکل کنونی فاقد اعتبار است! تا آنجا که حتی دزدها و جاسوسها هم بیخود و بیجهت محکوم شدهاند و مستحق تنبیه و مجازات نبودهاند!
هدف دوم که با اتمام بخش نخست خود بخود حاصل میشود،اصلیترین هدف این پروژه است و آن،خارج کردن امور از مجرای قانونی و عادی آن و کلید زدن موضوعاتی همچون «آشتی ملی» است که نوعی دیگر از « اردوکشی خیابانی» است که البته به دلیل عدم اقبال و استقبال مردمی،عملا به اردو کشی و عربده کشی رسانههای زنجیرهای بدل شده است. طراحان این پروژه ، نوع دیگری از این هدف گیری را در سال ۸۸ و در جریان انتخابات دنبال کردند و البته از مردم تودهنی خوردند. آنجا که کوشیدند بجای پیگیری اعتراض به نتیجه انتخابات و حل و فصل آن در مجاری قانونی،موضوع را با لشگر کشی و آتش زدن سطل زباله دنبال کنند!
این سناریوی چند مرحلهای به گونهای طراحی شده که در میان مدت،حساسیت جامعه را بخصوص نسلی که از کم و کیف تاریخی وقایع اطلاعی ندارد نسبت به متخلفین کم کرده و با مظلومیت سازی رسانهای برای آنها،حس همذات پنداری با مجرمان ومفسدان را بر میانگیزد تا پس از تکمیل این مرحله،بتواند روی موج احساسات و عواطف هدف اصلی را دنبال کند.
پروژه آشتی ملی را باید از این منظر دید و به آن پرداخت اما طرح این موضوع نادرست وناروا است زیرا؛
اولا، در بین مردم نقار و دشمنیای وجود ندارد که بخواهد به آشتی ملی منجر شود بلکه کسانی که از مردم تودهنی خورده بودند، دلشان برای سفره و بازگشت به عرصه مدیریتی تنگ شده بود و خودشان را بجای مردم جا میزدند.
ثانیا، همانگونه که رهبر انقلاب هم روز گذشته فرمودند:« مردم با آن کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهرند و آشتی هم نمیکنند.» بنابر این،وصف آشتی ملی برای این دسته،بی معنا است و یادآور مثل مورچهای که در آب افتاده بود و فریاد میزد «دنیا را آب برد»!
ثالثا، اگر کسی خطایی کرده و جرم و جنایتی انجام داده،راه کار رسیدگی به او از طریق مرجع قضایی و محاکمه و مجازات میگذرد نه از طریق نامهنگاری و ژست و ادای مصلحانه ! این جماعت چنان وقیحانه در نقش خود فرو رفتهاند که حتی حاضر نیستند برای بازگشت به دامان مردم،از آنها بخاطر آن دروغها و پلیدیها عذر خواهی کنند و ارادت و اخلاص خود را به پیشگاه ملت عرضه کنند!
بازگشت از راه خیانت به مردم،شرط اول هر نوع آشتی است و کسانیکه هنوز هم با آن حوادث شوم و توطئههای ننگین حسابشان را روشن نکردهاند،حق ندارند از آشتی حرف بزنند. البته این جماعت از جهتی حق دارد که آشتی را مطرح کنند چرا که طرد مطلق از سوی مردم را به چشم میبیند و دست و پازدنشان را یگانه راه نجات خود میدانند.
نباید از نظر دور داشت که در هنگامه مشکلات و گرفتاریهای متعدد معیشتی مردم که ناشی از عملکرد سوءدولت یازدهم است،طرح موضوعاتی اینچنینی، از یک سو رد گم کردن و سرگرم کردن مردم است و از دیگر سو،جفا به امید و اعتماد ملت است که باید در جای خود به آن هم پرداختهشود.
حسین شمسیان