من اورا دوست داشتم چون از ظواهر دنیا گریخت و غرب فتنه گر را با همه جذابیت های اغواگرش رها نمود و مهاجر الی الله شد.
او را دوست دارم چون هیچگاه بر سختی این هجرت بر کسی منت نگذاشت و همه طعنه های این طرف و آن طرف را به جان خرید و خاموش ، با اخلاص ، با تدبیرو استوار ، خستگی ناپذیرو پرتلاش ، هر چه را در توان داشت برای این انقلاب هزینه کرد .
او را دوست دارم چون در روزمرگی ها و مدیریت های فانی خود را غرق نکرد و بنیاد های محکمی در دفاع از مبانی انقلاب با زبان مردم این زمان بنا نهاد و دستگیر جوانانی شد که می خواستند کاری کنند و بلد راه آنها در دفاع هنرمندانه از انقلاب اسلامی شد .
او را دوست دارم چون افق های بلندی داشت و میفهمید که این انقلاب برخاسته از فطرت، مخاطبین خود را در غرب عالم خواهد یافت و روزی را میدید که خورشید از غرب طلوع خواهد کرد .
او را دوست دارم چون موحدین عالم را در دفاع از حق بسیج میکرد و در چارچوب مکان و زمان خود را حبس نمی نمود.
این همه را نادر طالب زاده ، در روزگاری انجام میداد که گاه بی عملان گریبانش را می دریدند و او با بزرگواری و سلام به کار خود ادامه میداد .
فقدان او به آسانی جبران نمیشود اما خیل جوانانی که به دست او در مکتب سید شهیدان اهل قلم در رکاب ولی و نایب صاحبمان روحی فدا راه ورسم عاشقی را فراگرفتند، انشالله راه او را ادامه خواهند داد .
دیدگاهتان را بنویسید