به گزارش نیساخبر، دشمنان ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ با پدیده جدیدی مواجه شدند که داعیهدار اداره جامعه بر مبنای شریعت و احکام دینی بود، بر این اساس آمریکا در راس جبهه استکبار تصمیم گرفت که با این پدیده عظیم به وجود آمده مقابله کند.
آنان ابزارهای مختلفی را به کار گرفتند تا انقلاب اسلامی را مهار کنند و حتی کوشیدند که آن را حذف فیزیکی کنند.
صدام را تحریک و منافقان را تشویق کرده و هجمه فرهنگی علیه انقلاب اسلامی را سامان دادند، تا بتوانند اولا انقلاب را حذف فیزیکی کنند و اگر نشد، از محتوا خالی کنند که تا امروز نتوانستهاند.
در همین راستا غربیها و در رأس آنها آمریکا طی ۴ دهه گذشته کوشیدند که بااستفاده از نهادهای بینالمللی که به نوعی ابزار سلطه هستند، ساختارهایی حقوقی را قدم به قدم شکل دهند تا بتوانند، جمهوری اسلامی ایران را به گوشه رینگ برده و با اعمال فشار آن را حذف یا از محتوا خالی کرده و اگر نتوانستند، در مسیرش ایجاد انحراف کنند.
تحریمهای اقتصادی یکی از مواردی است که غربیها دهها سال است، از آن علیه ملت ایران استفاده کرده و تاکنون فشارهای زیادی را به مردم ما وارد کردهاند.
در این برهه از زمان هم آمریکاییها در یک برنامه چهار مرحلهای به دنبال این هستند که به قول خودشان جمهوری اسلامی را نرمالیزه کنند، چرا که از نظر آنها رفتار نظام مقدس جمهوری اسلامی به دلیل آنکه نفیکننده سلطه آمریکا است، نرمال نیست.
به این ترتیب آمریکاییها برای نرمال کردن نظام جمهوری اسلامی ایران برنامه چهار مرحلهای را در پیش گرفته و یک مرحله آن را هم جلو رفتهاند، یعنی کرکره صنعت هستهای را پایین کشیدند.
پیش بردن این چهار مرحله الزاماتی دارد، یکی از این الزامات وجود مدیران و مسئولانی است که به نام تعامل حاضر به دادن امتیاز به غربیها باشند و به عبارت بهتر به نام تعامل و مذاکره، مشکلی با تغییر رفتار جمهوری اسلامی نداشته باشند.
آنهایی که در داخل مستعد امتیازدهی هستند، عمدتأ نیازی نمیبینند که در مقابل غرب ایستادگی کنند و علاوه بر آن دیگران را هم در مقوله مقاومت منع میکنند، آنها میخواهند که تغییر رفتار و پرداخت هزینه از جیب مردم باشد.
مذاکرات مستقیم با آمریکاییها نیز به واسطه همین دیدگاه شکل گرفت، به طوریکه آمریکائیها احساس کردند که عدهای در ایران به مذاکره نیاز دارند.
در نتیجه حداکثر سوءاستفاده را از این نیاز واهی برده و برجام را به طرف ایرانی دیکته کردند و اینگونه برجام زاده شد و صد البته ناقصالخلقه.
همان برجامی که مذاکراتش برای مردم ایران محرمانه ماند، اما برای طرفهای غربی، رژیم صهیونیستی و سازمانهای امنیتی محرمانه نبود، متاسفانه در برجام موارد بسیار زیادی به ملت ایران تحمیل شد.
در مجلس نهم با تشکیل کمیسیون ویژه برجام گزارش بسیار جامعی تهیه و به نوعی برجام رمزگشایی شد، به این ترتیب کمیسیون ویژه برجام متن خلاصه شدهای که برای مردم قابل درک و هضم بود را تهیه کرد.
در روز ارائه گزارش کمیسیون برجام ۵ نفر از نمایندگان مجلس که تصادفا عضو کمیسیون برجام بودند، متنی طولانی را با ۱۶۵حسن برای برجام منتشر کردند که تعجب همگان را برانگیخت.
متأسفانه تا کنون کسی محاسن برجام را که به قول این آقایان ۱۶۵ مورد بود را مشاهده نکرده است، در مقابل زبان غربیها درازتر شد و آمریکاییهاتحریمهایی را که خواستند، علیه ما عملی کردند.
گفتنی است که دولت روحانی بسیار بیشتر از تعهداتش در برجام به استقبال خواستههای آمریکا رفته است، همچنین با نابود کردن اورانیوم ۲۰ درصد، باز کردن سانتریفیوژها، ریختن بتن در قلب رآکتور اراک، تبدیل فوردو به یک مرکز آبمیوهگیری و مواردی از این دست زمینههای نگرانی غرب و برخی ابزار قدرت ایران را در داخل نابود کردهاند.
به این ترتیب غربیها هوشمندانه بسیاری از زمینههای پیشرفت کشور را توسط یک عده آدم منفعل داخلی نابود کردند.
بازی باخته برجام تنها کارنامه دولت آقای روحانی است، البته روحانی برای جلوگیری از ریزش طرفدارانش یقینا تا آخر عمر دولت به این حرفهای ناثواب ادامه خواهد داد.
در تاریخ سابقه ندارد که ملتی اینگونه بدون درگیری، جنگ و شکست در آن اینقدر به حریفش امتیاز کلان داده باشد که آقای روحانی و تیمش امتیاز کلان دادند، به طوریکه آمریکاییها خود اذعان کردهاند که دستاوردهای بزرگی بدون شلیک یک گلوله داشتهاند.
ما خواستههای آمریکا را در برجام تبدیل به تعهد کردیم، ۱۰، ۱۵ و ۲۵ سال یک عمر است، تاریخ ثابت کرده است که بسیاری از اتفاقات قابل جبران نیست و ما در این زمینه از غافله عقب ماندهایم.
ترامپ پیش از ریاست جمهوری گفته بود که اگر رئیس جمهور شود، برجام را پاره میکند، اما آن را پاره نکرد، بلکه میگوید چرا از ایرانیها امتیاز کم گرفتهایم.
ترامپ تبلور رفتار و زیادهخواهیهای آمریکا بوده و به دنبال تضمین منافع آمریکاییها است، او اگر چه خود را به دیوانگی زده، اما همین ترامپ دیوانه قرارداد ۴۶۰ میلیارد دلاری با کشورهای عربی منعقد و برای جوانان کشورش هزاران شغل ایجاد کرده است.
ترامپ برای حفظ فرصتهای شغلی کشورش، ورود اتباع بسیاری از کشورها را به آمریکا ممنوع کرده و قصد دارد دور این کشور دیوار بکشد.
ترامپ یک جریان است، کدام عقل سالم میپذیرد که دیوانهای از دیوانه خانه فرار کرده و رئیس جمهور آمریکا شود، آن هم در شرایطی که رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا یک فرایند پیچیده و طولانی حزبی دارد.
تنها نشانه دیوانگی ترامپ این است که علیه جمهوری اسلامی ایران نقشه میکشد، چرا او به منافع متحدانش حمله نمیکند؟
با همه آنچه که گفته شد، برجام موجود ناقصالخلقهای است که نگهداری آن هزینه دارد، آن هم در شرایطی که دهها دلیل برای اینکه جلوی اجرای برجام گرفته شود، وجود دارد.
به طور مثال یکی از شروط برجام این بود که هرگونه تحریم به هر دلیلی علیه جمهوری اسلامی ایران موجب توقف اجرای برجام خواهد شد.
روزهای اخیر مصادف است، با قانونی شدن یکی از مکملهای FATF یعنی کنوانسیون پالرمو، در این کنوانسیون به بهانه مقابله با جرایم سازمان یا فته تلاش میشود، منابع مالی تروریستها تحت مدیریت قرار گیرد، یعنی میخواهد مانع تراکنشهای مالی و نقل و انتقالات پول توسط تروریستها شود.
آمریکا برای نظارت بر عملکرد تروریستهای دستساز خود نیازی به کنوانسیون ندارد، آنچه او میخواهد، مقابله با گروههای مقاومت است.
غربیها با هدف اداره دنیا و حفظ کنترل و سیطرهشان ساختارهای حقوقی را ایجاد کردهاند که با استفاده از آن ابزارها ملتها را به خرج خودشان کنترل میکنند که یکی از آنها نظارت بر تراکنشهای مالی است.
متاسفانه شنیده شده همان افرادی که ۱۶۵ حسن برای برجام برشمردند، در این چند روز به مدیحهسرایی کنوانسیون مذکور پرداختهاند و میخواهند، همان دستاوردهای دروغین برجام را با استقلال و امنیت کشور مجددا معاوضه نمایند.
در این شرایط حساسیت مردم و دستگاههای ناظر ضروری به نظر میرسد، تا مبادا افرادی که تعامل و دست دادن با غرب را بر ایستادگی در مقابل آن ترجیح میدهند، هزینههای جدی بر ما تحمیل نمایند.
انتهای پیام/
بهرام بیرانوند_نماینده سابق مردم بروجرد و اشترینان در مجلس شورای اسلامی
منبع:فارس
دیدگاهتان را بنویسید