بحران هویت در افراد مختلف معلول عوامل مختلفی است از مسایل و مشکلات فردی و خانوادگی گرفته تا مسایل سیاسی و اجتماعی، فکری و عقیدتی و حتی مسائل و مشکلات روحی و روانی، اغلب هر گونه خللی که در یکی از ابعاد گفته شده در فرد ایجاد شود بر کل شخصیت او تاثیر میگذارد و موجب بحران در شخصیت وی شده و به بحران هویت منجر میگردد.
به گزارش نیساخبر؛ مسألهای که در ارتباط با هویت در جامعه در حال گذر به وجود آمده است، بحران هویت است. بحران هویت به معنای گسستن و بیگانه شدن انسان از اصل جوهر خویش و پیوستن به اصل جوهری دیگر میباشد. همچنین تعدد یا تنوع و تعارض هویتهای جمعی و کوچک و خاصگرایانه و ضعف هویت جمعی عامه در درون یک جامعه دربرگیرنده آن چیزی است که جامعه و افراد را در فرایند گسستنها و پیوستنها با مشکل و ابهام روبرو میسازد.
اکثریت نوجوانان ایرانی در جامعه امروزی نمیدانند، که هستند و موقعیت خود را در جامعه نمیشناسند و دارای وضعیتی نسبتاً پر تنش و متزلزل هستند. دوره نوجوانی را حد فاصل بین کودکی و نوجوانی میدانند. نوجوانی از یک سو در حال گسیختن پیوندهای خود با دوره کودکی است و از دیگر سو، شیفته دستیابی به استقلال جوانی و بزرگسالی است. در این مرحله نوجوان دائماً در حال تغییر و تحول است. ویژگیهای خاصی در فرد پدیدار میشود که این دوره متمایز از دوران دیگر زندگی فرد است. دوره نوجوانی، بحرانیترین دوره برای سازندگی شخصیت است. از نظر تحولی، این دوره، دوره شکلگیری و آماده شدن است و این گروه در پی کشف و آزمون ظرفیتهای خود میباشد و در جریان این تحول و شکلگیری شخصیت نوجوان با انواع تعارضات و تضادهای اجتماعی درگیر میشود.
دوره نوجوانی با بلوغ جنسی آغاز میشود و با جذب نوجوان به اجتماع پایان میپذیرد. «ایان دوکیستامبرگ» این دگرگونیها را تحت عنوان «هویت و همانندسازی» به بحث گذاشته و نقش آنها را در بازسازی شخصیت نوجوان مدلل ساخته است وی نشان میدهد که دگرگون شدن درون، ناشی از اشکالاتی است که نوجوان با خود و دیگران به خصوص از لحاظ هضم و تثبیت درونی تصاویر والدینی پیدا میکند.
هرگاه دگرگونی در رابطه با خود و دیگران یک راه حل نهایی بیابد یک (من) آگاه شکل میگیرد منی که هم خود را میشناسد و هم توانایی سازگاری با دیگران را دارد و میتواند جذب اجتماع شود. در مواردی که رسیدن به راه حل نهایی مشکل میشود شخصیت نوجوان نیز تحول طبیعی خود را از دست میدهد و به سوی انحرافها، اخلالگریها و بزهکاریها کشیده میشود. به اعتقاد پیتر بلاس، نوجوانی دوره تجدید تجربه، جریان جدایی- تفرد است که کودک در اولین تجربه در پایان دومین سال زندگی موفق به کشف و استقرار من خویش میشود و اینک دوباره در تلاش است تا پیوسته وابستگیهای خانوادگی را بشکافد و پیوندهای موضوعی دوران کودکی را سست نموده به یک بزرگسال بالغ تبدیل میشود.
اریکسون در تئوری هشت مرحلهای خود بحران دوره نوجوانی را انسجام هویتی یا آشفتگی هویتی مینامند. در این دوره تلاش اصلی انسجام بخشیدن به عناصر هویتی دورههای پیشین است و به اعتقاد وی فرد پیش از آنکه تعهدهای زندگی بزرگسالی را بپذیرد به یک دوره زمانی برای تأمل و تفکر نیاز دارد تا با یکپارچه سازی تصویر خود با تصویری که دیگران از وی دارند پایه و اساس شخصیت بزرگسالی خویش را بنا نهد.
بحران هویت در افراد مختلف معلول عوامل مختلفی است از مسایل و مشکلات فردی و خانوادگی گرفته تا مسایل سیاسی و اجتماعی، فکری و عقیدتی و حتی مسائل و مشکلات روحی و روانی اغلب هر گونه خللی که در یکی از ابعاد گفته شده در فرد ایجاد شود بر کل شخصیت او تاثیر میگذارد و موجب بحران در شخصیت وی شده و به بحران هویت منجر میگردد. اریکسون دوره نوجوانی را دشوارترین دوران حیات انسان از نظر تربیتی میداند. این دوره که حدود سنی ۱۸ تا ۱۲ یا ۲۴ تا ۱۵ سال در بر میگیرد و منطبق بر دوره راهنمایی و دبیرستان است. بیشترین مشکلات تربیتی در این دوره، پیش میآید غالباً در این دوره است که فرزندان تغییر هویت میدهند. بنابراین با شناخت هویت نوجوان میتوان به موقع با تهاجم فرهنگی و الگوپذیری مخدوش نوجوانان که ناشی از عدم کسب هویت است به مبارزهای بنیادی فرهنگی پرداخت.
عوامل مؤثر بر شکلگیری هویت مستقل دینی و ملی نسل آینده
رشد شناختی: تحقیقات مختلف نشان داده است که نوجوانی که به رشد شناختی متناسب با این دوره از رشد رسیدهاند از کسانی که به این سطح از تفکر نرسیدهاند موقعیت بیشتری در حل مسائل مربوط به هویت از خود نشان می دهند.
مدرسه: یکی از جهتگیریهای اساسی هویت حرفهای و شغلی است که احتمالاً مدرسه در انتخاب و جهتگیری تحصیلی و نوع شغل مربوط به آن سهم زیادی دارد.
والدین: نوع ارتباط والدین با نوجوان بر شکلگیری هویت آنان مؤثر است. نوجوانانی که دچار آشفتگی هویت هستند، غالباً از خانوادههای هستند، که والدین، آنها را به فراموشی سپرده و یا طرد کردهاند.
عوامل اجتماعی ــ فرهنگی: شاید بتوان گفت که تأثیر این دسته از عوامل بر چگونگی شکلگیری هویت از سایر عوامل بیشتر است. این عوامل شامل وضعیتهای تحصیلی خاص مثل دانشجو بودن فرهنگهای باز و بسته و انتخابهایی که فراروی نوجوان قرار میدهند. جوامع صنعتی و ارزشهای متعدد و گسترده و حتی نهادهای بنیادی در جامعه، در اقلیتهای خاص و غیره میباشد.
خود نوجوان: رفتار نوجوان همانند سایر ردههای سنی بر چگونگی واکنش والدین و سایر اعضای خانواده تأثیر گذاشته و بر اساس نوع تقویت یا تنبیه سرنوشت آن مشخص شده و در خود پنداره نوجوان جایگاهی به خود اختصاص میدهد.
نویسنده: هدیه امیری
انتهای پیام/
منبع:لرسو
دیدگاهتان را بنویسید